- شنبه ۲۴ دی ۰۱
- ۱۲:۲۸
مرا زنده کن به تابیدنی که تنها ز رویت برآید
- ۱۱۷
گاهی مینویسم..همین
مرا زنده کن به تابیدنی که تنها ز رویت برآید
زندگی چقدر عجیب و غریبه
تا چند ماه پیش حالم خوب نبود و به کمک تراپیست سعی میکردم اتفاقی که برام پیش
اومد رو هضم کنم و با چنگ و دندون به زندگی ادامه بدم
ولی دیروز بعد یکی دوماه در ارتباط بودن با یکی از همکارام که بنظر پسرخوبی هست
چندین بار پی در پی همدیگرو بوسیدیم و از اینده حرف زدیم
نمیدونم تو آینده چه خوابی برام دیده سرنوشت؟ و ترجیح میدم فعلا به این فکر نکنم
که چی میشه تهش؟؟ اما امیدوارم که ادم درست و موندگار زندگیم باشه و حالمون
باهم خوب باشه و باعث پیشرفت هم بشیم و اتفاقات خوبی رو رقم بزنیم
امروز 25 ساله شدم
قبلا 25 ساله بودن آدما از نظرم خیلی عجیبو غریب بود ولی الان میفهمم که مفهوم سن واقعا ی عدده :)
این ی ماه آخر خیلی اتفاقا برام افتاد که سعی میکنم یجوری هضمشون کنم به کمک روانشناس:)
امیدوارم تو 25 سالگیم حس پوچی و افسردگی دست از سرم برداره و حال خوب داشته باشمو ی آدم موفق
بسازم از خودم:))
راستش حتی خجالت میکشم که از خدا بخوام کمکم کنه ولی شما برام دعا کنین ازش بخواین:)))
کیا منو میخوندن و ماجراهای کراشام یادشونه؟؟
یادتونه ی کراش داشتم اسمش امیرعلی که خیلی دوسش داشتم و سر ی ماجرایی دیگه
بیخیال رل زدن باهاش شدمو وقتی گف ی دختره که اسمش نسترن بود از بچه های دانشگامون
بهش پیشنهاد رل داده،گفتم خیلیم خوب برو باهمون ! بعد ی مدت تو کلوز فرندش بودم بااین
دختره استوری میذاشت چن وقت بعدم رضا بهم گفت که اره امیرعلی گفته همزمان که با نسترنه
با ی دختره دیگم هس و بعد کات کرده با جفتشون و پیشنهاد داده ب رضا که بیا برو با نسترن دوس
شو اگه دوس داری !
خلاصه که دوسه هفته پیش با یکی از بچه ها صحبت میکردم گفت که راستی نسترن ازدواج کرد
گفتم عه بسلامتی با کی، گف امیرعلی ! گفتم کییییییییی؟ گف امیرعلی گفتم شتتتتت شتتتت
شتتتتتتتتتتت باورم نمیشه امیرعلی خودمون؟ این چطو یهو بگیر شد چطو نسترنو گرفت اصن تعجب
میکنم چطو ادمی که ی مدت با اون رل بوده بعد ازش خسته شده پاسش داده ب رضا ،یهو رفته
گرفتتش :||||||| اره خلاصه خیلی عجیب بود واسم
ولی راضیم از خودم رو هرکی کراش زده بودم ی برهه ای،بختش خوب واشد